نمک عشق

عشق و عاشقی و گاهی شعر

نمک عشق

عشق و عاشقی و گاهی شعر

عجب

یک بنده خدایی ، کناراقیانوس قدم می زد،وزیر لب دعایی راهم

زمزمه میکرد . نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل

  طلایى انداخت و گفت:

         

-  خدایا ! میشه تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟

- ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت

 و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید

  که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من؟

 

مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت:

 - ای خدای کریم از تو می‌خواهم جاده‌ای بین کالیفرنیا و هاوایی

  بسازی تا هر وفت دلم خواست در این جاده رانندگی کنم!! از

 جانب خدای متعال ندا آمدکه:

 - ای بنده‌ی من! من ترا بخاطر وفاداری‌ات بسیاردوست

  می‌دارم و می‌توانم خواهش تو را برآورده کنم اما هیچ میدانی

 انجام تقاضای تو چقدر دشوار است؟هیچ میدانی ‌که باید ته

  اقیانوس آرام را آسفالت کنم؟ هیچ میدانی چقدر آهن و سیمان

  و فولاد باید مصرف شود؟ من همه‌ای اینها را می‌توانم انجام

 بدهم! اما آیا نمی‌توانی آرزوی دیگری بکنی؟

 - مرد، مدتى به فکر فرو رفت، آنگاه گفت:

 - اى خداى من! من از کار زنان سر در نمى آورم! میشود بمن

  بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى

 احساس درونى شان چیست؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که

 چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟

صدایی از جانب باریتعالى آمد که:

   - ای بنده من! آن جاده‌ای را که خواسته‌ای، دو بانده باشد یا چهار بانده!!؟؟

نظرات 3 + ارسال نظر
دانشجو دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:13 ب.ظ http://www.danish-jo.blogsky.com

سلام دوست عزيز....مطلبتان واقعآ زيباست... موفق باشی به وبلاک من هم سری بزن

رامين چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.cheraraft.blogsky.com

سلام هنگامه جون.
اين يکی واقعا عالی بود و حرف نداشت.موفق باشی .اگر دوست داشتی به وبلاگ من هم سری بزن

رضا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:36 ب.ظ http://www.catsport2010.blogsky.com


سلام ۱ سر بیاید وبلاگ من چون ۱ سوال دارم تو وبلاگ نوشتم تروخدا تو قسمت نظرات برام بگید که چه کار کنم؟
ممنون میشم اگه بیایید!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد